سخن نخست

تارنمای فرهنگی خبری - تحلیل خبرها و نوشتارهای فرهنگی و اجتماعی - زرتشتیان خارج از ایران

دوشنبه، اسفند ۰۷، ۱۳۸۵

تساوی دینی امری غیر ممکن

آن زمان که مشروطه خواهی داشت در ایران برای خود دست و پا می زد تا شاید به طناب پوسیده رشدیه و امثال وی حکومتی دموکزاتیک به سبک اروپا برپا کند اتفاق جالبی افتاد که دست همه را رو کرد.
پس از به توپ بسته شدن مجلس عده ای از ارازل و اوباش اقدام به قتل یکی از پشتیبانان راستین انقلاب مشروطیت کرد . این فرد کسی نبود جز فریدون زرتشتی.اما آنچه باعث شد دست دشمنان مشروطه رو شود نامه ای است که آقای رشدیه یعنی پرچم دار تآسیس مدارس جدید در ایران ،در همین رابطه مرقوم داشته است
پس از این که عده ای روانشاد فریدون را به جرم اینکه به مشروطه خواهان اسلحه و پول داده بود ترور می کنند ، مردم به حمایت از خون به ناحق ریخته شده وی خواهان تعقیب و مجازات عاملین قتل می شوند
اما آنچه در این میان نکته باریک تر از موی نام دارد همانا بازی سیاسی بزرگان معروف به مشروطه خواهی است. آنانی که تا دیروز بزرگ ترین اختلافشان با درباری های مستبد رعایت تساوی میان همه اهالی ایران از هر دین و مذهب و فرقه و قومیتی بود در ابنجا نتوانستند تحمل کنند مسلمانی که با تروری ناجوانمردانه کسی از هم سنگران خودشان را کشته مجازات شود .می دانید چرا؟ برای آنکه آنکه کشته می شود زرتشتی است و آنکه می کشد مسلمان
و اینجاست که یک مسلمان واقعی باید تا بر اساس تعلیمات دینی اسلامی از هم دین خود طرفداری کند نه از همسنگر و حتی همفکر خویش
فشارهای سیاسی البته برای عدم مجازات تروریست های جنایتکار که توسط هم سنگران فریدون به عمل می آمد نتوانست بر فشار مردم فایق آید و بالاخره عدالت گلوی قاتلان را فشرد اما روسیاهی اش به همه آنهایی ماند که در این چند وقت مرتب تظاهر به طرفداری از مردم و انقلاب مشروطیت کرده بودند

دوشنبه، بهمن ۳۰، ۱۳۸۵

تعامل فرهنگی به کمک زبان فارسی

دیروز بعد از ظهر توانستم برای شرکت در یک سخنرانی بی پایه و اساس به نام زدودن زبان پارسی از لغات بیگانه به سالن درب مهر اورنج بروم. البته دلیل اصلی این کار رساندن یکی از دوستان پری به آنجا بود اما خوشحالم که رفتم. خستگی سفر یک ساعته ام را دیدن استاد علی اکبر جعفری از تنم در کرد
استاد که با وجود کهن سالی هنوز به خوبی به فعالیت های فرهنگی و دینی خود ادامه می دهد البته که چونان همیشه باعث دلگرمی و افتخار ما ایرانیان هست و خواهد بود
زمانی که من رسیدم آقایی که بعدا خودشان را آریا آرمانه معرفی کرد پشت تریبون قرار گرفت و گفت امروز در دو جبهه با دشمنان می جنگیم نخست جبهه زبان فارسی است و دوم فرهنگ ایرانی
پس از پایان جلسه به ایشان گفتم البته که با موجودیت جبهه ای به نام جبهه فرهنگ و دین موافقم اما زبان را تنها وسیله ای برای انتقال فرهنگ و تنها به مثابه وسیله و ابزاری می دانم درست مثل رادیو و تلویزیون که با آن مفاهیم فرهنگی در درون جامعه انتقال پیدا می کند . حالا اگر این زبان زبانی بین المللی باشد البته که حوزه نفوذ آن گسترده تر خواهد بود و نتیجه بهتری را شامل حال ما خواهد کرد. خوشحال شدم که ایشان بلافاصله حرف های بنده را تآئید کرده و خود نسبت به اصلاح اندیشه هایشان کوشیدند
باز هم باید دراینجا به نکته دیگری اشاره کنم و آن هم این است که البته در حوزه فرهنگی بهتر از از مفاهیمی که معمولا در جنگ ها از آن استفاده می شود خودداری کنیم . برای نمونه لفظ جبهه است. ما البته که در حوزه فرهنگ و دین با کسی جنگی نداریم تا قائل به جبهه ای باشیم. هر چه هست تعامل است و قدرت نفوذ به نهادهای فرهنگی جامعه و یا ملتی که قصد تأثیر گذاری بر روی آن را داریم.در این باره نباید فراموش کنیم که که یکی از صفات و خصوصیاتی که بر فرهنگ بر می شمارند این است که فرهنگ تغییر نمی کند اما قابل تغییر است. خداوند دکتر روح الامینی را حفظ کند