سخن نخست

تارنمای فرهنگی خبری - تحلیل خبرها و نوشتارهای فرهنگی و اجتماعی - زرتشتیان خارج از ایران

شنبه، دی ۰۹، ۱۳۸۵

اعدام مستبد

آن زمان که صدام حسین قرار داد توافق اروند رود را جلوی چشم خبرگزاری های جهان پاره کرد و خواهان شکست دوباره ایرانیان در قادسیه دوم بود جای شکی باقی نبود که صدام هم مانند بسیاری دیگر از سنی های مسلمان خوب دریافته که ایرانیان در برابر اعراب نه نتها شکست نخوردند بلکه با زرنگی خاصی همه باورهای تازه آنان را چنان به بازی گرفتند که به هیچ عنوان نمی توانند آنرا به زبان آورندو از آن گله کنند
اعراب می بینند که ایرانیان در حالی که به ظاهر اسلام را قبول کرده اند ( باید توجه کنیم که در همین حال عده ای از آنان هم مثل ملا نصرالدین کاسه آش را هم به دست گرفته و دنبال همان آشی هستند که خود به دروغ ادعا کرده اند می دوند و در حالی که کسی آنان را به مسلمانی قبول ندارد به آب و آتش می زنند تا خود را مسلمان بخوانند) همه باورهای آنا را به سخره می گیرند. به عنوان مثال آغاز سال هجری قمری را به جای جشن گرفتن عزاداری می کنند و ادعایشان نیز این است که آنان حسینشان را کشته اند!! عجب رندانی پیدا می شوند؟
حالا اگر در همین حال صدام حسین دیوانه ای پیدا شود و بخواهد دوباره جنگ قادسیه را تکرار کند به همان سرنوشتی دچار خواهد شد که اجداد احمقش دچار شدند! انگار یک چیزی خیلی مرموز باعث می شود که عرب های بی تمدن با وجود همه زوری که می زنند و با وجود همه جان فشانی هایی که می کنند بالاخره شکست می خورند و از هر راهی که وارد می شوند از در دیگر به بیرون پرتاب می شوند
فراموش نمی کنیم که چگونه با دسیسه های همین عرب های تشنه به خون پارس ها به بهانه دنبال کردن تحقیقات اتمی ، حکومت مقتدر ایران ساقط شد وذورتازه ای از زوال فرهنگی و اقتصادی ایران آغازشد. شاید در سال های اول اعراب شادی کردند که بالاخره جنگ قادسیه را برده اند. با فرستادن رئیس جمهور عراق، حسین جنایتکار به خط اول جنگ قادسیه دوم، قصد نهایی کردن این پیروزی و قلع و قمع ایران و ایرانی و کل پارس ها را داشتند؛ که خوابشان تعبیر نشد و با وجود سیاست های غلط حاکمان بر ایران نتیجه اش نابودی عراق و کویت و خسارات شدید مالی برای عربستان سعودی و اتحادیه اعراب بود. انرژی هسته ای هم که با گذشت چند سال دوباره به همت اندیشمندان همیشه هوشمند ایران موفق شد و امروز رنگ و روی تازه ای یافته است. حالا ازسیاست های غلط دولت حاکم بر ایران که بگذریم ، حتی اگر ایران مجبور به تعطیل تحقیقات هسته ای خود نیز بشود هیچکس نمی تواند عظمت علمی و شکوه فرهنگ پویای ایرانی را حتی زیر بار سیاست های اشتباه حکومتگران پر ریای آن فراموش کند. و این همان شکستی است که تحمل آن برای انیرانیان سخت و غیر قابل تحمل است.آیا دولت آمریکا را نیز به خاطر مخالفتش با فنآوری های هسته ای ایران باید دشمن ایران دانست؟
حال و روز حسین ، رئیس جمهور شکست خورده قادسیه دوم وقتی از سوراخ موشی که برایش درست کرده بودند بیرون می آمد برای هر ایرانی دیدنی بود.از آن روز بارها او را در برابر قاضی دادگاه نشان می دادند که با حالتی کاملا مسخره هنوز خود را رئیس جمهور عراق می دانست . شاید نمی توانست درک کند که گذشته ها ، گذشته و امروز ، همان اکنونی است که همه بازماندگان خانواده های اسیران و جان باختگان جنگ بر علیه حسین سال ها منتظرش بوده اند. شاید نمی دانست که قدرت عدالت بالاتر از هر قدرتی در جهان می تواند چنان دماری از روزگار ضحاکیان در آورد که برای چندین روز در سوراخی به اندازه نیم متر در نیم متر حسرت مرگ را بخورد
اعدامش را اصلا دوست نداشتم . شاید بتوان گفت به نوعی غرور از دست رفته اش را به او باز گرداند. و این بزرگ ترین اشتباهی بود که می شد انجام داد. نمی دانم چرا قاضی دادگاه مجازاتی به اندازه جرم هایش تعیین نکرد؟ شاید وی هم با دیدن آنهمه شکست که درچهره تکیده و نگاه ترس خورده صدام جاری بود برای لحظه ای او را بخشیده بود؟شاید هم اعدام آسان ترین پایان بود . هم برای صدام ، هم برای دولت دست نشانده عراق و هم برای نیروهای خارجی مستقر در عراق تصرف شده
بر می گردیم به نکته اصلی نوشتار ؛ نکته جالبی در آخرین سخنان حسین نهفته بود : دشمنی همیشگی او با فارس ها را شاید بتوان وصیت صدام حسین دانست برای اعراب . این که صدام حسین درحالی که آخرین ثانیه های زندگی خود را می گذراند و در حالی که می داند می توان تعداد نفس هایش را تا رسیدن به جهنمی که انتظارش را می کشد , شمرد اعلام می کند که باید با فارس ها - و آمریکایی ها- جنگید . البته انتظار صدام حسین از نتیجه چنان جنگی از میان برداشتن این دو ملت از روی کره خاک است که باید به او و همه خیالافان تاریخی چون او گفت :ذهی خیال باطل!! آیا چیز دیگری را تا کنون تاریخ به او به امثال او نشان داده است؟
در انتهای این نوشتار نمی توانم از قید این مساله خودداری کنم که نادیده گرفته شدن این همه دشمنی صدام حسین با وجود آنهمه خسارات مالی وجانی غیر قابل جبران, توسط دست اندرکاران حکومت جمهوری اسلامی در ایران در طول سال های پس از اعلام آتش بس از دیدگاه ایرانیان که شاید حسین آنها را پارسی می نامد غیر قابل بخشش و باورنکردنی هست و خواهد بود
شاید زمان آن فرا رسیده باشد که هر ایرانی - یا پارسی- در اندیشه پیروزی بیز وال بر دشمنان قسم خورده و تاریخی خود باشد. فراموش نکنیم که کشور ما ایران هرگز با هیچ کشوری در نبرد نبوده به جز کشورهای مسلمان و سنی مذهب مانند عربستان سعودی ، عراق ،بحرین، سوریه . البته ترکان مغول را تاریخ ایران هیچگاه فراموش نخواهد کرد. می بینیم که متأسفاه گروهی از آرایاییان اصیل که زبانشان ترکی است و در منطقه همهشه ایرانی آذرآبادگان هویتی اصیل و پر شکوه دارند بر اثر القائات بی هویتان مغول زاده ماسک بی رنگ و بوی نژاد ترک بر چهره می زنند تا برای هویت یورشگر و غیر متمدن مغول آبرویی بخرند.
وای به حال ما اگر دشمنان تاریخی خود را از یاد ببریم

پنجشنبه، آذر ۳۰، ۱۳۸۵

چرا مسیحیان روز کریسمس به هم کادو می دهند

خبری را می خواندم از سایت خبری زرتشتیان که به تازگی برایم ایمل می شود. روایتی در میان مسیحیان می گوید هنگام تولد مسیح سه کینگ یا شاه یا سه مُغ از ایران برای مسیح تازه به دنیا آمده سه هدیه آوردند
این که این هدیه ها چه بودند البته مورد توجه این نوشته نیست اما شامل قطعه ای طلا و مواد خوش بو بوده است
با چند نفر آمریکایی که صحبت می کردم می گفتند: آنها در روز کریسمس به هم هدیه می دهند و البته بر اثر القای اقتصادیون غربی دادن این هدیه ها به نوعی بیماری تبدیل شده است. به گونه ای که به فرض در یک خانواده 4 نفری دستکم 12 هریه مختلف باید رد و بدل شود. اما این موضوع هم نمی تواند این نوشتار را تحت تأثیر قرار دهد
این موضع به هر حال جای مطالعه دارد که دادن هدیه در این روز که آن را روز تولد حضرت مسیح می دانند آیا هیچ ارتباطی با آوردن هدیه از سوی سه پارسی برای تولد مسیح پیدا می کند یا خیر؟بعضی تذکرات تاریخی آنقدر روشن و بدون پرده پوشی هستند که انسان خواه ناخواه به نتایجی درست می رسد. اما بعضی ها هم مثل همین نکته که ذکر شد به هیچ وجه برای دستیابی به نتیجه درست و منطقی کافی نخواهند بود.